آخرین اخبار

نگاهی به شکل‌گیری اسرائیل؛ از تاسیس تا اشغال فلسطین

اگرچه ایده‌های سیاسی تشکیل یک سرزمین برای یهودیان در سال‌های پایانی قرن نوزدهم آغاز شده بود اما اجرای آن دهه‌ها بعد زمان می‌خواست و مخصوصا بعد از جنگ جهانی دوم و ماجرای هولوکاست، ایده تشکیل سرزمین یهودیان یا «ارض موعود» به صورت عملی اجرا شد و با دخالت بریتانیا سرزمین‌های فلسطینیان از دست آنها خارج شد.

اشتراک گذاری
29 فروردین 1402
کد مطلب : 4527

تاریخ اسرائیل

توازن/به گزارش رویداد۲۴؛ فرهاد فرزاد: سال‌های پایانی قرن ۱۹ ایده‌ای مطرح شد که در آن از مقابله با «یهودستیزی» سخن گفته می‌شد. این ایده که نخستین بار توسط تئودور هرتسل روزنامه نگار اتریشی – مجارستانی منتشر شد، سال‌ها بعد به عنوان پایه‌ی فکری گردآوری یهودیان سراسر جهان به کار گرفته شد.

ایده سیاسی صهیونیسم از کجا آمد؟

هرتسل این ایده را از ماجرای «آلفرد دریفوس» افسر یهودی ارتش فرانسه الهام گرفته بود که گفته می‌شد به اتهام خیانت از کار در ارتش برکنار شده بود. یک سال پس از هرتسل، در سال ۱۸۹۷ «احد هائان» فاز سیاسی مقابله با «یهودستیزی» را با عنوان صهیونیسم را راه انداخت.

در طرح سیاسی «احد هائان» که مکمل طرح فکری «هرتسل» بود، فلسطین به عنوان سرزمین موعود یهودیان مطرح شد تا به این ترتیب فاز اجرایی و عملیاتی طرح، شکل جدی‌تری به خود بگیرد. در آن زمان انگلستان وارد ماجرا شد و پیشنهادی مطرح کرد که بر پایه آن «سازمان مهاجرت» تاسیس شد که وظیفه ابتدایی آن کوچ دادن یهودیان سراسر جهان به سمت فلسطین بود.

تا پیش از این طرح [به جز در دوران جنگ جهانی دوم] سال‌ها یهودیان مانند پیروان هر مذهب دیگر زندگی می‌کردند، اما با آن ایده، قوم یهود به عنوان «مظلومان جهان» معرفی شدند. با این حال چیزی به اندازه پنجاه سال زمان می‌خواست تا ایده قوام یابد؛ در این مدت دو جنگ جهانی اول و دوم اتفاق افتاد و فشار «متحدین» بر یهودیان و وقایعی همچون اردوگاه آشویتس و هولوکاست باعث شد ایده «سرزمین مستقل یهودیان» بیش از گذشته تقویت شود.


بیشتر بخوانید: دادگاه آدولف آیشمن به جرم کشتار یهودیان


درباره اسرائیل وضعیت از این قرار بود که بعد از جنگ جهانی دوم یهودیان از پراکندگی خسته شده بودند و بر اساس قوم‌گرایی موجود در آن، تصمیم به تاسیس یک کشور گرفتند. اما این کار به قیمت آوارگی مردم فلسطین بود و از آن روز تا کنون تعدی اسرائیل به حقوق اساسی انسان‌های فلسطینی ادامه دارد. اما توفیق اسرائیل در هژمونی نظامی و سیاسی فقط به دلیل لابی‌های قدرتمند و نفوذ در ساختار سرمایه‌داری نبود، بلکه دیکتاتور‌های منطقه نیز با دفاع بد از فلسطین به اسرائیل کمک کردند. چنانچه در دوره‌های مختلف صدام حسین و جمال عبدالناصر از جمله دیکتاتور‌هایی بودند که با دفاع بد از فلسطین، عرصه را بر آنها تنگ کردند.

به گزارش توازن/به گزارش رویداد۲۴؛ در میانه جنگ جهانی اول [یکسال مانده به پایان جنگ] بیانیه‌ای توسط آرتور جیمز بالفور خطاب به والتر روتشیلد یکی از یهودیان عضو مجلس عوام بریتانیا نوشته شد که در آن از «موضع مثبت» انگلستان برای «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» سخن گفته شد. این بیانیه که به نام «بالفور» مشهور شد، سرآغاز زمان تلاش بین‌المللی برای تاسیس فلسطین محسوب می‌شود.

جنگ‌هایی که پس از تاسیس اسرائیل شکل گرفت

سه سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۸ نخستین فاز جدی و عملیاتی مستقیم انجام شد؛ در آن سال جنگی میان اعراب و اسرائیل درگرفت؛ اسرائیلی‌ها آن را «جنگ استقلال» و فلسطینی‌ها آن را «یوم‌النکبت» نامیده‌اند. این جنگ در حقیقت آغاز دشمنی جدی اعراب و اسرائیل بود. در جریان جنگ اعراب و اسرائیل، دولت اسرائیل به عنوان دولتی مستقل تشکیل شد و بقیهٔ سرزمین‌های بریتانیا در منطقه فلسطین بین مصر و بخشی از شمال اردن تقسیم شد. یهودیان این سرزمین‌ها را «ارض موعود» می‌خواندند.

در سال ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل جنگی در گرفت. این جنگ، جنگ اول اعراب و اسرائیل و دومین و آخرین مرحله از جنگ ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ میان فلسطین و اسرائیل بود. این جنگ رسماً با پایان قیمومیت انگلیس بر فلسطین در نیمه‌شب ۱۴ می ۱۹۴۸ آغاز شد.  منشور استقلال اسرائیل نیز در همان روز صادر شده بود.

نیرو‌های ائتلاف نظامی کشور‌های عربی نیز در سحرگاه ۱۵ می وارد فلسطین شدند. در پی این جنگ و به موجب یک توافقنامه پس مذاکرات محرمانه میان اردن و اسرائیل، بخش شرقی بیت‌المقدس به کنترل اردن در آمد. این توافقنامه به تایید کنست (پارلمان اسرائیل) و  مجلس ملی اردن رسید. اما در دوره‌های بعد ماجرا شکل دیگری به خود گرفت؛ مخصوصا آنکه با وقوع جنگ شش روزه ۱۹۶۷ اسرائیل شد بیت‌المقدس شرقی را اشغال کرد.

به خاطر شرایط فلسطین، عموتا گروه‌های چپگرا از این کشور حمایت کردند و روابط آنها آنقدر نزدیک شد که حتی دوره‌های چریکی مبارزان در فلسطین انجام می‌شد. گروه‌های چریکی مسلمان عمدتا در لبنان دوره می‌دیدند و چریک‌های مارکسیست به فلسطین می‌رفتند؛ چنانچه پیش از انقلاب برخی از اعضای چریک‌های فدایی خلق همچون صفاری آشتیانی یا صفایی فراهانی در فلسطین دوره دیدند. در سال‌ها بعد که مبارزات چریکی پایان یافت، فعالیت گروه‌های چپگرا و مسلمان نیز در فلسطین تغییر کرد و بعد از انقلاب حتی سفر به فلسطین ممنوع شد.

تقسیم منطقه محل زندگی فلسطینیان

هنگامی که پای بریتانیا به صورت غیرمستقیم از منطقه مورد مناقشه کنده شد، موضوع اشغال فلسطین به سازمان ملل ارجاع شد. در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل قطعنامه‌ای به نام برابری صهیونیسم تصویب کرد و در پی آن منطقه‌ای که محل زندگی فلسطینیان بود، به دو بخش یهودی‌نشین و غیریهودی تقسیم شد.

نکته عجیب اینکه اگرچه جمعیت غیریهودی بیش از یهودی‌نشین بود، سرزمین کوچک‌تری به غیر یهودیان اختصاص یافت. طبیعی بود این تقسیم‌بندی مورد قبول برخی کشور‌های عربی نبود؛ با این حال دولت اسرائیل تشکیل شد و در پی آن جنگ‌هایی هم شکل گرفت.

این تقسیم هرچند مورد پذیرش اعراب نبود، اما یهودیان آن را پذیرفتند و در آن سرزمین ماندند تا این‌چنین دولت اسرائیل تشکیل شود و جنگ‌هایی هم برای تشکیل دولت اسرائیل به وجود آید و در پی آن حتی برخی کشور‌های همسایه سرزمین‌هایشان را از دست بدهند؛ آن زمان مصر صحرای سینا را از دست داد و سوریه بلندی‌های جولان را. پس از این ماجرا مصر در دوره انور سادات رئیس با «مناخیم بگین» نخست وزیر وقت اسرائیل قرارداد «کمپ دیوید» را امضا کردند و بر سر تقسیم اراضی توافق کردند. انور سادات مدتی بعد توسط خالد اسلامبولی ترور شد.

در آن دوره فلسطین به عنوان نماد مبارزه با سرمایه‌داری نیز شناخته می‌شد؛ برخی از انقلاب‌های کمونیستی در کشور‌های مختلف صورت گرفته بود و بسیاری از گروه‌های چریکی، آموزش‌های مبارزه را در فلسطین طی می‌کردند، به همین دلیل فارغ از نگاه مذهبی به موضوع اشغال سرزمین مسلمانان، گروه‌های غیرمذهبی نیز همواره از فلسطین دفاع کرده‌اند و این موضوع برایشان دغدغه بوده است.

در هنگامه مسائل منطقه و تقسیم اراضی، «مذاکرات اسلو» شکل گرفت؛ مذاکراتی که ایده مرکزی آن «خاک در ازای صلح» بود که بر پایه آن از محدوده ۴۹ درصدی سرزمین‌ها، فقط ۳ درصد به دولت خودگردان داده شود؛ این سرزمین‌ها شامل «کرانه‌های باختری» و «نوار غزه» می‌شد.


بیشتر بخوانید: رابطه ایران و فلسطین از دوره پهلوی تا کنون/ وقتی ایران اسرائیل را به رسمیت شناخت!

انتفاضه اول فلسطین

سال ۱۹۸۷ «انتفاضه اول» برای جلوگیری از اشغالگری اسرائیل آغاز شد. در جریان انتفاضه اول و دوم بیش از سه هزار فلسطینی که غالبا مسلح نیز نبودند به دست ارتش اسرائیل کشته شدند. کشور‌هایی مانند مصر و اردن ناچار با اسرائیل صلح کردند و ارتش اسرائیل برخلاف تصمیمات سازمان ملل ۷۸ درصد خاک فلسطین را اشغال کرد و در تمام این مناطق اعراب را از آن سرزمین‌ها بیرون راند. در نتیجه بسیاری از فلسطینی‌ها آواره شدند. اسرائیلی‌ها در ابتدا نیمی از فلسطین را در تصرف خود داشتند و با جنگ‌هایی که رخ داد به مرور حدود نود درصد آن را اشغال کردند.

فلسطینی‌های آواره شده که در اکثر شهر‌های اشغالی با تبعیض و ظلم مواجه بودند شروع به اعتراضات گسترده‌ای کردند و در آن‌ها ابزاری جز سنگ نداشتند. در سال ۱۹۸۷ یک راننده اسرائیلی چند کارگر فلسطینی را با کامیون زیر گرفت و به قتل رساند و این آغازگر اعتراضات گسترده‌ای در نوار غزه شد و از آن نقطه به سایر سرزمین‌های اشغالی سرایت کرد. فلسطینی‌ها این مبارزات را انتفاضه نامیدند.
در دوره نخست وزیری «اریل شارون» [۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶]بخشی از نوار غزه تخلیه و در اختیار دولت خودگردان محمود عباس و حماس قرار گرفت؛ این تقسیم‌بندی چندان به نفع فلسطین نشد چراکه چهار شرط «جمعیت، دولت، سرزمین و حاکمیت» هیچگاه برای فلسطین به رسمیت شناخته نشد و به استناد عدم کفایت همین چهار مولفه، فلسطین آن زمان تنها به عنوان عضو ناظر سازمان ملل پذیرفته شد؛ کشوری که حق رای نداشت!

تا سال‌های بعد وضعیت به همین شکل ادامه یافت و فلسطین شرایطی سختی را به واسطه قلمروگشایی اسرائیل تجربه می‌کرد. در دوره اوباما با وجود طرح صلح در خاورمیانه، شهرک‌سازی‌ها همچنان ادامه یافت. یکی از مهمترین رخداد‌ها در فلسطین، وقوع جنگ‌های ۸ روزه در سال ۲۰۱۴ بود؛ جنگی که یکی از ده‌ها جنگ اسرائیل بود.

در دوره محمود عباس تلاش شد از موضوع حقوق بین‌الملل در کنار مبارزه نظامی استفاده شود. هرچند این موضوع اسرائیل را تحت فشار قرار داد، اما آن‌ها به راهکاری عجیب برای خروج از فشار دست زدند؛ ایجاد درگیری نظامی!

اسرائیل به بهانه پرتاب موشک از نوار غزه، جنگی را آغاز کرد که بر پایه آن بتواند دو خواسته را پیش ببرد؛ ارائه تصویری از اسرائیل که به خاطر موشک‌پرانی ناچار به جنگ شده است  و دوم گسترش قلمرو خود. در حقیقت ایده اسرائیل این بود که جای ظالم و مظلوم را تغییر دهد و اینگونه وانمود کند که جنگ‌های ۸ روزه نه حمله به فلسطین، که تلاشی برای دفاع از سرزمین خود بوده است. نکته مهم دیگر اینکه جنگ‌های ۸ روزه به مانوری مجانی برای امتحان «گنبد آهنین» تبدیل شده بود.

شرایط سرزمینی و اقوام اسرائیل

به گزارش توازن/به گزارش رویداد۲۴؛ در اسرائیل اقوام زیادی زندگی می‌کنند اما اقوام تاثیرگذار ۱) «میزراحی» یا فرزندان مشرق که فرزندان مشرق که یهودی‌تباران مقیم خاورمیانه هستند و از کشور‌های با اکثریتِ مسلمان به اسرائیل آمده‌اند. ۲) «سافاراتی» که عموما نزدیک به میزراچی‌ها هستند و ۳) «اشکنازی» که عموما یهودیانی هستند که قبل از مهاجرت به شرق اروپا، در ایتالیا و فرانسه و آلمان زندگی می‌کردند.

قوم «اشکنازی» تنها قومی است که تلاش می‌کند مدارای بیشتری با فلسطین انجام شود. آن‌ها سعی کردند در کتاب درسی کودکان اسرائیل نسبت به فلسطینی‌ها موضع بد گرفته نشود تا در نسل بعد این رفتار‌ها به همزیستی منجر شود. طبیعی است که در مناسبات سیاسی، راهکار‌های این چنینی چندان تاثیرگذار نخواهد بود؛ چه آنکه دیگر اقوام با قدرت بسیار در مقابل فلسطین ایستاده‌اند.

همچنین احزاب «مرتیس»، «لیکود»، «کادیما»، «یش عتید» همگی به سختی در مقابل فلسطین موضع دارند که البته در این میان حزب «مرتیس» دیدگاهی منعطف‌تر از سایر احزاب دارد و به دنبال آن بوده که با راه‌حل دیپلماتیک مناقشه اسرائیل و فلسطین حل شود و در مقاطعی نیز ایده تأسیس کشور مستقل فلسطین را مطرح کرده است.

در دوره ترامپ اگرچه طرح «معامله قرن» را برای حل مشکل پیش بردند اما واقعیت این بود که شرایط به شکل سختی برای فلسطین رقم خورد؛ چه اینکه بیت المقدس که اسرائیلی‌ها آن را اورشلیم می‌نامند، به عنوان پایتخت معرفی شد و آمریکا نیز از آن حمایت کرد. همچنین برخی کشور‌های راستگرا همچون برزیل دوره بولسارونو نیز آن را به رسمیت شناخت.

در دوره‌های مختلف قراردادهای نظامی کلانی با کشورهای دیگر بسته می‌شد؛ این قراردادها تا حدی بود که حتی نلسون ماندلای صلح‌طلب در آفریقای جنونی با اسرائیل قرارداد بسته بود تا برای آنها اسلحه بسازد! این قراردادها با کشورهای دیگر هم بسته شده است؛ یکی از مهمترین قراردادها، قراردادهای اسرائیل با جمهوری آذربایجان در همسایگی ایران است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 + یک =